نيايشنيايش، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

خانم کوچولوی خانه ما

روزهای که گذشت...

روزها می گذرند، مثل برق و باد... عزیزدل من به یاد 4 سال و 3 ماه و 10 روز پیش می نویسم. به یاد تک تک دقایق و ثانیه ها و لحظه هایش... که عزیزترین لحظه هایم بودند. بی شک زیباترینشان لحظه های مادر بودن است . که اگه مادر نباشی نمی توانی درکش کنی! لحظه ی دنیا آمدنت،اولین شیر خوردنت... دست بالا آوردنت،چیزی در دست نگه داشتنت اولین خنده هایت ،تلاش برای نشستنت لحظه سپردنت به مهدکودک لحظه های نفس کشیدنت کنار من لحظه های قشنگ دویدنت! لحظه هایی که چشمانت مرا می جست! بوسه های لطیفت،نوازش دست های کوچک و پر عطوفتت! با تو عزیزم؛لحظاتی را گذراندم که جز زیبایی چیزی ندیدم. هر چه بود عشق بود و شورکودکی و دنیای پاک تو... با...
30 دی 1392
1